سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای لاجیم - نگین شهرستان سوادکوه

سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای لاجیم - نگین شهرستان سوادکوه

سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای زیبا و تاریخی لاجیم
امیدوارم لحظات خوبی رو در سامانه مجازی روستای لاجیم سپری کنید.
.
.
یرای کسب اطلاعات بیشتر از روستای لاجیم ، به " معرفی روستای لاجیم " در ابتدای سایت مراجعه کنید.
.
.
محسن سرتاره لاجیمی
mohsensl12@yahoo.com

آخرین نظرات

۲۴ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

۲۳مرداد

دوستان و لاجیمی های عزیز ، تو این حدود 5 سال که تو فضای مجازی

از لاجیم نوشتم ، اگه نوشته ها و یا نظراتم باعث رنجش کسی شد ،

از همه عذر میخوام و اگه اشتباهی داشتم ، امیدوارم  بنده رو به

بزرگی خودتون ببخشید.

 

امیدوارم لاجیم و لاجیمی همواره موفق تر از پیش باشند.

 

یا حق

محسن سرتاره لاجیمی
۱۲خرداد

چه انتظار عجیبی
تو بین منتظران هم
عزیز من چه غریبی !
عجیب تر آن که چه آسان
نبودنت شده عادت
چه بی خیال نشستیم
نه کوششی ، نه تلاشی
فقط نشسته و گفتیم :
خدا کند که بیایی ...

شاید آن روز که سهراب نوشت:

"تا شقایق هست زندگی باید کرد"

خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

باید اینگونه نوشت:

هر گلی هم باشد، چه شقایق چه گل پیچک و یاس

زندگی بی مهدی

زندگی با غم‏هاست

اللهم عجل لولیک الفرج

 

میلاد با سعادت صاحب الزمان حضرت مهدی (ع) مبارک .

محسن سرتاره لاجیمی
۱۱خرداد

مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)

 

آندسته از بسیجیان لاجیمی که تمایل به اعزام در مراسم سالگرد

امام(ره)دارند ، نام و نام خانوادگی خود را به شماره

9866000150550+ پیامک نمایند.

محسن سرتاره لاجیمی
۱۱ارديبهشت

ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود            خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود


حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین                  حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود


هر فرشته، تا بیایی، ای معمایی ترین                           بال های خویش را دست توسل کرده بود

 



درکودکى یادمان دادند بابا آب داد, بابا نان داد.

اماهیچکس یادمان نداد که بابا براى آب ونان تمام جوانیش راداد!

بسلامتیه همه ى باباهاى زحمتکشى که پیشمونن وهمه باباهایى که دیگه سایشون بالاى سرمون نیست..

***

به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم

روزت مبارک پدر...

 

محسن سرتاره لاجیمی
۱۱ارديبهشت

===================================================

کوچکتر که بودیم از غروب جمعه دلمان میگرفت  ،

و شاید که نه ، حتما همین حالا هم ...

اسم جمعه که می آمد ، ناخودآگاه کمی خوشحال و کمی هم ناراحت میشدیم

اما هیچ گاه غروب جمعه را دوست نداشتیم و نداریم ...

شاید به این خاطر که بعد از غروب جمعه ، صبح شنبه ای است و دوباره شروع کار و درس و دانشگاه و ...

اما ،  همه اش این نیست ...

غروب جمعه دلگیر است ، چرا که به ما یادآوری میکند باید باز هم انتظار بکشیم ...

چرا که هنوز باید بگوییم :

اَلّلهُمَّ عَجِّـــل لِوَلیِّکَ الفَرَج

باید بگوییم :

العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان

غروب جمعه زجرآور است چون ،

یک نفر را کم داریم

یک نفر که خواهد آمد ...

اگر بخواهیم ...

 

 

دلم گرفته از زمونه دلخورم                   بزار واست گلایه هامو بشمارم

 


به کی بگم که کوزه کوزه تشنه ام؟؟      به کی بگم هزار روزه تشنه ام؟؟

 


نیومدی یه هفته خسته تر شدم           شکسته بودم و شکسته تر شدم

 


نیومدی و کوچه هم کلافه شد                 یه جمعه به ندیدنت اضافه شد

 

 

 

نیومدی و غصه باز نفس گرفت              خدا تورو یه جمعه دیگه پس گرفت

 


نیومدی حصار دردو بشکنی                      تو آخرین امید چشمای  منی ...

 

 

 

 

 

اَلّلهُمَّ عَجِّـــل لِوَلیِّکَ الفَرَج

 

محسن سرتاره

محسن سرتاره لاجیمی
۱۹فروردين

 

 مـادران پاکنـد، همچـون یـاسها

گـوهـرانـی ، بهتـر از المـاسها

قلبشان دشتی ز مهـر و عاطفه

روحشان لبریز از، احسـاسـها

 

ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر مبارک باد.

 

چه تاثیر دلنشینی دارد " غصه نخور ، درست میشود " گفتن های مادر ...
 

 

محسن سرتاره لاجیمی
۲۶اسفند

بعد از بازدید از یادمان های اروند ، دهلاویه ، هویزه ، طلائیه و ... حالا نوبت به سرزمین عشاق میرسد ،

شلمچه ...

اسمش را که میشنوی ناخوداگاه بدنت میلرزد ،

شلمچه خلاصه عشق است و قطعه ای از بهشت ،

شلمچه ، آینه ایست که تمام جبهه با خاکهای سرخش در آن می درخشد....

انقدر از شلمچه شنیده بودم که بی صبرانه منتظر رسیدن بودم ،

lajim.blog.ir

محسن سرتاره لاجیمی
۱۳اسفند

کوچه های غربت و غم قحطی یک مرد بود ....

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر

اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد

سیب ها روی خاک غلطیدند

چادرش در میان گرد وغبار

قبلا این صحنه را...نمی دانم

در من انگار می شود تکرار

آه سردی کشید،حس کردم

کوچه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه

پسر کوچکش رسید از راه

گفت:آرام باش! چیزی نیست

به گمانم فقط کمی کمرم...

دست من را بگیر،گریه نکن

مرد گریه نمی کند پسرم

چادرش را تکاند، با سختی

یا علی گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت ما

ناله هایش فقط تماشا شد

 

صبح فردا به مادرم گفتم

گوش کن ! این صدای روضهء کیست

طرف کوچه رفتم و دیدم

در ودیوار خانه ای مشکی است

#

با خودم فکر می کنم حالا

کوچه ء ما چقدر تاریک است

گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه

راستی! فاطمیه نزدیک است...

 

 

ایام عزاداری ام ابیها تسلیت ...

محسن سرتاره لاجیمی
۰۶بهمن

خنجرهایی در قلب مسلمانان جهان

شیطان هم چارلی است!


منبع : فرهنگ نیوز


محسن سرتاره لاجیمی
۳۰آذر

وقتی بساط گریه مهیا نمی شود
وقتی که بغض بین گلو جا نمی شود
وقتی تمام شب به در خانه کریم
در می زند گدا و دری وا نمی شود
وقتی پس از معاینه ها گویدت طبیب
این قلب مرده است مداوا نمی شود
یک راه مانده بهر تو آن هم زیارت است
مشهد برو که کار تو اینجا نمی شود


می شود ایا

با تو  طرح توسعه دلم 

کلنگ بخورد؟

یعنی می شود 

وسعت این دل شود

قد صحن جامع رضوی....

السلام علیک یا علی   بن موسی الرضا علیه السلام


پی نوشت : مدتها در اندیشه زیارتت بودم و مفتخر به حضور در بارگاه ملکوتی ات نمیشدم ، اما کرمت را  بی اندازه نصیبم کردی ، آنگاه که در در نزدیکی مشهد الرضا ماوایم دادی و من هنوز که هنوز است ...

محسن سرتاره لاجیمی
۲۵آذر

چند روزی بیشتر باقی نمانده ،

فقط چند روز تا شروع زمستان مانده و من نه به زمستان ، نه به برف و نه به سرما فکر نمیکنم .

با خود فکر میکنم ، زمستان برای لاجیم چقد تلخ است .

فکر می کنم چه زمستان سختی بود زمستان سال 65 ...

آن سال نه سرمای هوا ، نه کمبود امکانات ، که فقط یک چیز لاجیم را آزرد ...

لاجیم در دی ماه 65 از درد به خور پیچید و شکست ،

شکست و هنوز که هنوز است ، یادگارانی از آن شکست را میتوان در چهره مادران شهدا و در افسوس های دوستانشان دید .

غم دی ماه 65 سنگین بود و لاجیم تاب نیاورد سنگینی این غم را ...

لاجیمی که همین چند ماه پیش دفتر شهادت جوانانش باز شده بود و داغ دو جوان را تحمل میکرد ، این داغ ها را دیگر توان تحمل نداشت ...

دی ماه 65 شد نقطه عطفی در تاریخ بلند لاجیم ...

آنجا که کمتر از 20 روز 6 لاله ی سرخ برای لاجیم رویید ...

هنوز 4 روز از شروع زمستان نگذشته بود که ناگهان صدای بازی کودکان ، صدای کارخانه ، و صدای یک یک مردم لاجیم خاموش شد و صدای بهت و عشق متولد شد ...

کربلای 4 ، اروند و ام الرصاص هنوز که هنوز است ، آن شب را فراموش نمیکنند ...

شبی که اکبری ، علی اکبر ، سید تقی و محمد برای همیشه به دنیا خندیدند ...

کربلای 4 شد نقطه تلاقی ایمان و عشق ...

4 دی ماه شد سکوی پرتاب آن ها و سالروز افسوس ما ...

4 دی ماه شد عاشورای لاجیم که علی اکبر ها و قاسم هایش غرق خون شدند ...

اما این پایان ماجرای آن دی ماه نبود ...

کربلای 5 از راه رسید تا مرهمی باشد بر زخم های کربلای 4  ، رسید تا غربت عملیات کربلای 4 را با پیروزی در کربلای 5 از یاد ببریم...

اما کربلای 5 آمد و باز هم شقایق ها پرپر شدند ...

این بار شلمچه و باز هم پرواز تا خدا ...

17 روز از شهادت نوجوانان عاشورایی لاجیم گذشته بود که سردار جنگل سوادکوه ( سردار شهید علی بیواره ) و فقط دو روز بعد ،  فرمانده پایگاه لاجیم ( شهید حسن محمدزاده )  هم عطای دنیا را به لقایش بخشیدند و تا بیکرانه ها پرواز کردند .

و این شد که دی ماه 65 ، : شد ماه خون ، شد ماه سرافرازی ، شد محرم لاجیم ،

شد شهید پشت شهید ...

این شد که دی ماه برای لاجیم با همه ماه های دیگر فرق میکند ...

و این شد که ما ماندیم و یک ماهِ سراسر عشق ...

                      ما ماندیم و

                                    یادی از شهدا در دل ها

                                                                که هرگز نمیمیرد ....


یاد و خاطره همه شهدای گرانقدر روستای لاجیم علی الخصوص شهدای دی ماه لاجیم ، شهبد سید علی اکبر حسن نژاد ، شهید سید محمد تقی ساداتی ، شهید علی اکبر ولی نژاد ، و شهید محمد زمانی ( شهدای عملیات کربلای 4 ) و شهید علی بیواره و شهید حسن محمدزاده ( شهدای عملیات کربلای 5 )  را گرامی میداریم ...


پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند ، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.  ( شهید آوینی )

 

  •  محسن سرتاره لاجیمی                      1393/09/21

 

محسن سرتاره لاجیمی
۲۲آذر

به مناسبت اربعین حسینی و رحلت جانسوز پیامبر اکرم (ص) ، مراسم عزاداری دهه پایانی ماه صفر ، به مدت ده شب در مسجد مهدیه روستای لاجیم برگزار میگردد .


 شروع مراسم :همزمان با اربعین حسینی مورخه9/21 هم زمان با نماز مغرب وعشاء


سخنران : حجة السلام والمسلمین شیخ مهدی صداقتی


مکان : مسجد مهدیه روستای لاجیم


** ضمنا مراسم روز رحلت پیامبر (ص) [جهل و هشتم ] در حسینه امام خمینی روستای لاجیم و به صرف ناهار میباشد . **

محسن سرتاره لاجیمی
۲۱آذر

اربعین یعنی :

وقتی زنگ کاروان عشق بر می‌خیزد برخیزی ، بهانه نشناسی

و با حسین تا حسین سفر کنی ،


عاشقانه از کربلا بگذری ، تا عاشقانه کربلا در تو بگذرد . . .

باز عاشوراییان پیدا شدند
باز هم سوداییان شیدا شدند
اربعین غصه های گل کجاست
اربعین ناله بلبل کجاست
اربعین عشق ، عباست چه شد
اربعین ، فریاد احساست چه شد

 


اربعین حسینی تسلیت باد ...

محسن سرتاره لاجیمی
۲۳آبان
سومین سری از تصاویر محرم 1393 روستای لاجیم برگرفته از سایت هیئت حضرت علی اصغر(ع) لاجیم :



***

به ادامه مطلب توجه کنید
محسن سرتاره لاجیمی
۱۶آبان

تصاویر اختصاصی سامانه مجازی روستای لاجیم از شام غریبان 1393 که در زمین جنب مزار برگزارشد  ::

عکس : محسن سرتاره لاجیمی


****

***

ادامه تصاویر در ادامه مطلب :

محسن سرتاره لاجیمی
۱۵آبان
محرم امسال بخاطر مشکلاتی که به وجود اومده بود نتونستم زیاد عکس بگیرم،ولی دو سری از عکس های محرم 93 رو منتشر میکنم .

با تشکر از آقایان " علی اردشیری (اصغر) " و " محمدعلی اردشیری(غلامرضا) " بابت کمک در تهیه عکس های روز عاشورا ...

***حضور جمعی از لاجیمی ها در تجمع عاشوراییان سوادکوه ***



***سینه زنی شب تاسوعا ***


"" مابقی تصاویر در ادامه مطلب ""
محسن سرتاره لاجیمی
۰۸آبان

تصاویر آرشیوی از محرم لاجیم در سالهای 91 و 92


عکس : محسن سرتاره لاجیمی

برای مشاهده بقیه تصاویر به ادامه مطلب مراجعه کنید

محسن سرتاره لاجیمی
۰۶آبان

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد                     در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد

ذهنش ز روضه های مجسم عبور کرد                  شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد

 

احساس کرد از همه عالم جدا شده ست

در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده ست

 

در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت          وقتی که میزو دفتر و خودکار دم گرفت

وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت                   مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

 

باز این چه شورش است که در جان "واژه" هاست

شاعر شکست خورده ی طوفان "واژه" هاست

 

بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت                      دستی ز غیب قافیه را کربلا گذاشت

یک بیت بعد واژه لب تشنه را گذاشت                    تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

 

حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند

دارد غروب فرشچیان گریه می کند

 

با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید                   بر روی خاک وخون بدنی را رها کشید

او را چنان فنای خدا، بی ریا کشید                        حتی براش جای کفن؛ بوریا کشید

 

در خون کشید قافیه ها را، حروف را

از بس که گریه کرد تمام لهوف را

 

اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت              بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت

این بند را جدای همه روی نیزه ساخت                 خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت

 

بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود

او کهکشان روشن هفده ستاره بود

 

خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن...          پیشانیش پر از عرق سرد و بعد از آن...

خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن...         شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن...

 

در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ کس

شاعر کنار دفترش افتاد از نفس

 

سید حمید رضا برقعی

محسن سرتاره لاجیمی
۰۵آبان

تصاویری از محرم1392 لاجیم ...

عکس : محسن سرتاره لاجیمی

***

محسن سرتاره لاجیمی
۰۴آبان

تصاویری از محرم1391 روستای لاجیم :


***

ادامه تصاویر را در ادامه مطلب مشاهده کنید 

محسن سرتاره لاجیمی