سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای لاجیم - نگین شهرستان سوادکوه

سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای لاجیم - نگین شهرستان سوادکوه

سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای زیبا و تاریخی لاجیم
امیدوارم لحظات خوبی رو در سامانه مجازی روستای لاجیم سپری کنید.
.
.
یرای کسب اطلاعات بیشتر از روستای لاجیم ، به " معرفی روستای لاجیم " در ابتدای سایت مراجعه کنید.
.
.
محسن سرتاره لاجیمی
mohsensl12@yahoo.com

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عبرت» ثبت شده است

۲۸آذر

خیلی ازنوجوانان وجوانان لاجیمی  امروزی که در مناسبتهای مختلف از جوانان همسن وسال آنان از دهه 60گفته میشه شاید فکر کنند که فاصله شان از آنان بسیار زیاداست وشاید نتوان همان مسیری رارفت که آنان رفتند اما با کمی کاوش وجستجو از کسانیکه هم دوره آن نوجوانان وجوانان بودند میتوان به راز ماندگاری وجاودانگی اشان پی برد برخی وقتها که برای بعضی از نوجوانان وجوانان امروزی نقل میکنیم

که علی بیواره 10سالپس ازسال 1357خودش را وقف مردم لاجیم وانقلاب کرده بود وحتی در سالهای 1359تا سال 1361با پیوستن به نیروهای طرح جنگل سپاه فرصت نداشتند تا درکنار خانواده وفرزندان خردسالش باشد وبیشتر شبها جانش درخطر بود وبرای استراحت شبانه مجبور بود در منزل اقوام وبستگانش بیتوته نماید چرا که برخی افراد فریبخورده (که خودشان را مجاهدین خلق می نامیدند)شبها به سنگ پرانی منزلش می پرداختند وسرانجام .......

ویا حسن محمدزاده موقع تولد فرزندش در جبهه بود ویادر یک زمان خودش وپدرش مشهدی محمد درجبهه بودند وقتی که عملیات نزدیک میشد بعنوان نیروی پیامی فرزندان خردسال وهمسر فداکارومادرو پدرش را به خدا میسپرد وبدون هیچ واهمه ای به جبهه می رفت وسرانجام......

ویا شهید غلامرضا نوروزی علیرغم اینکه همسر وفرزندان خردسالش در شهر غریب شیرگاه درسرایداری مدرسه صدیقه رودباری با حداقل امکانات بسر می بردند در4مرحله به جبهه رفت ووهمسر وفرزندانش را به امان خدا سپرد ودوبار مجروح شد وهیچگاه هیچ انتظاری از مسئولین نداشت وسرانجام پیکر جامانده در دست دشمن بعد 2ماه درشهریور1365با آن وضع دلخراش به خانواده اش سپرده شدو......

ویا وقتی می گوئیم شهید علی اصغر اردشیری در آخرین باری که به مرخصی آمده بود وقتی استخاره اش خوب آمد خیلی خوشحال شدویا او امتحانات نهائی سال چهارم را رها کرد وبقول خودش به دانشگاه جبهه عزیمت کرد وسرانجام .......

ویا شهید محمدعلی فلاح قبل ازاینکه به سربازی برود بصورت داوطلب به کمک سپاه پرداخت تا جنگلها منطقه را از لوث وجود فریب خوردگان مسلح دشمنان انقلاب اسلامی (مجاهدین خلق=منافقین)پاک نماید و او درپاسخ ضد انقلاب کومله که از او خواست به امام ورهبرش فحش وناسزا دهد گفت درود برخمینی ومرگ بر شما وسرانجام ......

ویا اینکه شهید علی اکبر ولی نژاد در اوج نوجوانی وقتی برای سومین بار به جبهه میرود درخردادماه 1365وقتی خبر شهادت دوستش علی اصغر اردشیری را میشنود به مرخصی می آید وبعد از شرکت درمراسم سوم وهفتمش دوباره به جبهه می رود واز ناحیه دست مجروح میشود به پشت جبهه منتقل میشود  بعد 15روز ازبازگشتش وقتی همرزمان شهداء تصمیم به عزیمت به جبهه رامی گیرند اوبهمراه  آنان به جبهه اعزام میشود وداوطلب 6ماهه حضور درجبهه میشود وبعنوان غواص درعملیات کربلای4 دیماه 1365شرکت می کند و سرانجام......

ویا شهید سید علی اکبر حسن نژاد این خردسالترین شهدای کسلیان (متولد1350/06/14)در سال 1362درحالیکه فقط 13سال داشت با اصرار زیاد خواهان حضور درجبهه میشود وقتی که مسئولین اعزام نیرو مستقر در امامزاده عبدالحق زیراب به اومی گویند شما خیلی کوچکی نمی تونی به جبهه بری می گه :مگه درکربلا روز عاشورا حضرت علی اصغر چند ساله بود؟و بشدت می گرید توسرانجام  بعد 3ماه مجددا با نقشه ای موفق به حضور درجبهه میشود واین بسیجی خردسال در 3مرحله اعزام بمدت 12ماه حضور درجبهه  را درپرونده خود ثبت می نماید ودرسپیده دم 4دیماه 1365درحالیکه حدود 15سال سن داشت درعملیات کربلای 4شرکت کرد وسرانجام پیکر نحیفش آماج گلوله دشمنان اسلام وانقلاب اسلامی وایران عزیز شد و8سال درمیان باتلاقهاونیزارهای ام الرصاص عراق مدفون بود وسرانجام مشتی استخوان به عنوان توتیای چشم تحویل خانواده اش گردید.

ویا شهید سیدتقی ساداتی آن سید ساده وبی آلایش وقتی برخی اورا به علت ظاهر ساده اش می آزردند او با صداقت خاصی جوابشان را میدادکه من مردعمل وجهادم واگر شما هم مردید بیائید بریم جبهه وسرانجام این سید والاتبار همچون دیگر همرزمان شهیدش بخصوص پسر عمه شهیدش درعملیات کربلای 4سال 1365به عنوان غواص گردان عاشورا توسط خصم زبون به شهادت می رسد و........

ویا شهید محمدزمانی این عارف بالله وسالک خاص الی الله  جوانیکه ازهمان کودکی نور ایمان درجلوه اش نمایان بود درسن 12سالگی راه عرفان درپیش گرفته بود ودراین رهگذر برخی از همرزمان بزرگتر ازاو هم غبطه حالات عرفانی اورا خورده وهنوز هم این غبطه را میخورند موقع نجوای دعای کمیل شبهای جمعه ازهوش می رفت وقتی پایان دعا میشد مدیدیم که محمدزمانی گوشه مسجد در سجده اش بیهوش شده وجانماز وسجاده اش از قطرات اشک چشمانش کاملا خیس شده واوهم.............

ویا شهید اسماعیل محمدزاده این رزمنده دائم الحضور درجبهه هرچند ظاهرساده اش با باطن عاشقانه اش تفاوت داشت آنقدر درجبهه ها و عملیاتها حضور داشت که حتی خانواده اش مدت ودفعات حضور عاشقانه وداوطلبانه اش به جبهه را به یاد ندارند وقتی که درسال 1365به عنوان پاسدار مشمول در تیپ الحدید(ادوات) درلشگر 25 کربلاخدمت میکرد علیرغم اینکه مدت خدمتش تمام میشود برای حضور درعملیات درجبهه می ماند ودر خرداد1367 فقط 2ماه مانده به صلح پیکر مقدسش مورد اصابت گلوله توپ دشمن قرارمی گیرد و.........

ویا وقتی میشنویم بعد شهادت اولین شهید زادگاهمان بیش از 15نفر از نوجوانان وجوانان هم سن وسالش هم قسم میشوند که جاوسنگر خالی شهید اردشیری راپرکنند وبا توجه به حساسیت جنگ درجبهه وحملات سنگین دشمن بعثی درجبهه ها برخی از بزرگان ومسئولین پایگاه (برادران :آیت الله ولی نژاد-پرویز اردشیری-حسین اردشیری-علی پناه یوسفی-علی اردشیری شعبانعلی-علی بیواره وحسن محمدزاده )در زمین ورزشی (کنارخانه سرای فعلی علی فلاح )با خواهش وتمنا از این عزیزان میخواهندکه همه باهم به جبهه نروند همگی می گویند نه ماحتما باید برویم به جبهه و...........واین خواسته راعملی میکنند وبعد مدتی 4نفر ازبینشان شهید و8نفر مجروح میشوندو........ باورش برایمان سخت هست!!!!!!!!!!!

اما بخدا سوگند نوجوانان وجوانان دهه 1360مثل جوانان ونوجوانان حال حاضر بودند آنان از ابتداء آسمانی نبودند بین آدمهای عادی ومثل خودشان بودند آنها هم مثل همه می خوردند ومی نوشیدند اما عبادات وواجباتشان را به موقع وسر وقت انجام میداند فوتبال ووالیبال بازی میکردند وحتی برخی ازآنانان چون علی اصغر اردشیری واسماعیل محمدزاده ومحمدعلی فلاح ازبهترین فوتبالیستهای زمانشان بودند برخی از ماها فکر می کنیم

  که آنان فرشته ای بودند درزمین و.......

بیائیم بیشتر بشناسیمشان ودرس بگیریم از مرام ومنش ومردانگی اشان

 

محسن سرتاره لاجیمی