این روزها همه چشم به آسمان دوخته و منتظر نشستهایم تا شاید دانههای پنبهای برف، شهرمان را با قدوم خود زینت دهد. ابرها میآیند و میروند، آسمان میگیرد و باز میشود، اما هنوز هم درختان شهرمان سپیدپوش نشدهاند.
زمستان بدون این بارشهای تماشایی، انگار چیزی کم دارد. هوا سرد است، اما هنوز طعم خوش زمستان را با قدم زدن زیر بارش برف و لمس سکوت سنگینی که با خود میآورد، مزه مزه نکردیم، حالا برف بازی و ساخت آدم برفیهای خنده دار به جای خود.
شاید زمستان از موهبت آن زیبایی پر طراوت بهار یا رنگهای شاد پاییزی بهرهای نبرده باشد، اما گسترهی سفید برف که همه جا را پوشانده و سکوت دلنشین و مرموزی که با خود به ارمغان میآورد، در جای خود دوست داشتنی و دلچسب است. تجربهی قدم گذاشتن روی برف سپید و صدای خش خش ملایم آن نیز حال و هوای خاص خود را دارد.
اما اینجا در کشور ما حکایت دیگری است. روزهای سرد زمستانی یکی پس از دیگری میگذرند، اما فصل یخبندان هنوز دست خود را رو نکرده و ما را در آروزی یک روز زیبای برفی، منتظر نگه داشته است.
در حالی که در انتظار ریزش این نعمت آسمانی ارزشمند هستیم، شاید دیدن این تصاویر ما را به یاد خاطرات خوش زمستانهای دیگری بیندازد که ما هم در لحظاتی این چنینی شریک بوده و مناظر زیبای برفی را از نزدیک لمس کرده و از آن لذت میبردیم.
***
***
***