۱۱ارديبهشت
===================================================
کوچکتر که بودیم از غروب جمعه دلمان میگرفت ،
و شاید که نه ، حتما همین حالا هم ...
اسم جمعه که می آمد ، ناخودآگاه کمی خوشحال و کمی هم ناراحت میشدیم
اما هیچ گاه غروب جمعه را دوست نداشتیم و نداریم ...
شاید به این خاطر که بعد از غروب جمعه ، صبح شنبه ای است و دوباره شروع کار و درس و دانشگاه و ...
اما ، همه اش این نیست ...
غروب جمعه دلگیر است ، چرا که به ما یادآوری میکند باید باز هم انتظار بکشیم ...
چرا که هنوز باید بگوییم :
اَلّلهُمَّ عَجِّـــل لِوَلیِّکَ الفَرَج
باید بگوییم :
العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان
غروب جمعه زجرآور است چون ،
یک نفر را کم داریم
یک نفر که خواهد آمد ...
اگر بخواهیم ...
دلم گرفته از زمونه دلخورم بزار واست گلایه هامو بشمارم
به کی بگم که کوزه کوزه تشنه ام؟؟ به کی بگم هزار روزه تشنه ام؟؟
نیومدی یه هفته خسته تر شدم شکسته بودم و شکسته تر شدم
نیومدی و کوچه هم کلافه شد یه جمعه به ندیدنت اضافه شد
نیومدی و غصه باز نفس گرفت خدا تورو یه جمعه دیگه پس گرفت
نیومدی حصار دردو بشکنی تو آخرین امید چشمای منی ...
اَلّلهُمَّ عَجِّـــل لِوَلیِّکَ الفَرَج
محسن سرتاره