امسال هم مسابقه فوتبال جام یادواره شهدای کسلیان به میزبانی روستای سی پی آغاز شده و در حال پیگیری است.
گفتنی است بازی ها در 4 گروه 4 تیمی برگزار میشود و روستای لاجیم با 2 تیم در این دوره از مسابقات شرکت میکند : 1) شهدای لاجیم 2) المپیک لاجیم
اعضای تیم المپیک لاجیم :
اعضای تیم شهدای لاجیم :
*** اطلاعات تکمیلی و سایر نتایج هم به اطلاع خواهد رسید.
اعضای شورای پایگاه مقاومت امام حسن (ع) لاجیم طی جلسه ای که در روز پنج شنبه 1393/11/02 برگزار کردند ; برنامه ایام دهه فجر را به شرح زیر برنامه ریزی نموده است :
1- دیدار با خانواده های معظم شهدا
2-گلباران و غبار روبی گلزار شهدای لاجیم روز پنجشنبه 93/11/16 ساعت 16 - در محل گلزار شهدا
3-جشن دهه فجر با برنامه های متنوع به صرف شام در شب 22 بهمن مورخ سه شنبه 1393/11/21
4-برگزاری راهپیمائی 22بهمن در روز چهارشنبه 22بهمن 1393
روابط عمومی پایگاه مقاومت امام حسن (ع) روستای لاجیم
اولین همایش ابوالفضلیون (ویژه برنامه شهدای روستای لاجیم ) 4 دیماه 1393 ،همزمان با سالروز عملیات کربلای4 درمسجد مهدیه روستای لاجیم برگزار شد .
روایت تصویری مراسم :
عکس : محسن سرتاره لاجیمی
***
*** به ادامه مطلب توجه کنید :
چند روزی بیشتر باقی نمانده ،
فقط چند روز تا شروع زمستان مانده و من نه به زمستان ، نه به برف و نه به سرما فکر نمیکنم .
با خود فکر میکنم ، زمستان برای لاجیم چقد تلخ است .
فکر می کنم چه زمستان سختی بود زمستان سال 65 ...
آن سال نه سرمای هوا ، نه کمبود امکانات ، که فقط یک چیز لاجیم را آزرد ...
لاجیم در دی ماه 65 از درد به خور پیچید و شکست ،
شکست و هنوز که هنوز است ، یادگارانی از آن شکست را میتوان در چهره مادران شهدا و در افسوس های دوستانشان دید .
غم دی ماه 65 سنگین بود و لاجیم تاب نیاورد سنگینی این غم را ...
لاجیمی که همین چند ماه پیش دفتر شهادت جوانانش باز شده بود و داغ دو جوان را تحمل میکرد ، این داغ ها را دیگر توان تحمل نداشت ...
دی ماه 65 شد نقطه عطفی در تاریخ بلند لاجیم ...
آنجا که کمتر از 20 روز 6 لاله ی سرخ برای لاجیم رویید ...
هنوز 4 روز از شروع زمستان نگذشته بود که ناگهان صدای بازی کودکان ، صدای کارخانه ، و صدای یک یک مردم لاجیم خاموش شد و صدای بهت و عشق متولد شد ...
کربلای 4 ، اروند و ام الرصاص هنوز که هنوز است ، آن شب را فراموش نمیکنند ...
شبی که اکبری ، علی اکبر ، سید تقی و محمد برای همیشه به دنیا خندیدند ...
کربلای 4 شد نقطه تلاقی ایمان و عشق ...
4 دی ماه شد سکوی پرتاب آن ها و سالروز افسوس ما ...
4 دی ماه شد عاشورای لاجیم که علی اکبر ها و قاسم هایش غرق خون شدند ...
اما این پایان ماجرای آن دی ماه نبود ...
کربلای 5 از راه رسید تا مرهمی باشد بر زخم های کربلای 4 ، رسید تا غربت عملیات کربلای 4 را با پیروزی در کربلای 5 از یاد ببریم...
اما کربلای 5 آمد و باز هم شقایق ها پرپر شدند ...
این بار شلمچه و باز هم پرواز تا خدا ...
17 روز از شهادت نوجوانان عاشورایی لاجیم گذشته بود که سردار جنگل سوادکوه ( سردار شهید علی بیواره ) و فقط دو روز بعد ، فرمانده پایگاه لاجیم ( شهید حسن محمدزاده ) هم عطای دنیا را به لقایش بخشیدند و تا بیکرانه ها پرواز کردند .
و این شد که دی ماه 65 ، : شد ماه خون ، شد ماه سرافرازی ، شد محرم لاجیم ،
شد شهید پشت شهید ...
این شد که دی ماه برای لاجیم با همه ماه های دیگر فرق میکند ...
و این شد که ما ماندیم و یک ماهِ سراسر عشق ...
ما ماندیم و
یادی از شهدا در دل ها
که هرگز نمیمیرد ....
یاد و خاطره همه شهدای گرانقدر روستای لاجیم علی الخصوص شهدای دی ماه لاجیم ، شهبد سید علی اکبر حسن نژاد ، شهید سید محمد تقی ساداتی ، شهید علی اکبر ولی نژاد ، و شهید محمد زمانی ( شهدای عملیات کربلای 4 ) و شهید علی بیواره و شهید حسن محمدزاده ( شهدای عملیات کربلای 5 ) را گرامی میداریم ...
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند ، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند. ( شهید آوینی )
عکس اول را گذاشت روی میز:
این پسر اولم محسن است
عکس دوم را درآورد و گفت: این پسر
دومم محمد، دوسال از محسن کوچکتر بود
عکس سوم را در آورد ،
رفت بگوید این پسرسومم...
دید شانه های امام میلرزد.
فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش
و خیلی جدی گفت:
4 تا پسرمو دادم که اشک شما رو نبینم.
دسته گل ها دسته دسته می روند از یادها
آسمان خون گریه کن در مرگ طوفان زادها
سخت گمنامید، اما ای شقایق سیرتان
کیسه می دوزند با نام شما شیادها
با شما هستم که فردا کاسه ی سرهایتان
خشت می گردد برای عافیت آبادها
با تمام خویش نالیدم چو ابری بی قرار
گفتم ای باران که می کوبی به طیل بادها
هان! بکوب اما به آن عاشق ترین عاشق بگو
زنده ای ای زنده تر از زندگی در یادها
مثل دریا ناله سر کن در شب طوفان موج
هیچ چیز از ما نمی ماند مگر فریادها
چیزی شبیه دکمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد.
خوب که دقت کردم، دیدم یک نگین عقیق است که انگار جمله ای رویش حک شده.
خاک و گل ها را پاک کردم.
دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم.
روی عقیق نوشته بود: « به یاد شهدای گمنام»
شهدا ،شاهد بر باطن و حقیقت عالم اند و هم آنانند که به دیگران حیات میبخشند "شهید سید مرتضی آوینی "
**********
22 اسفندماه روز بزرگداشت شهدا را با یاد تمامی شهدای جمهوری اسلامی ایران ، علی الخصوص 10ستاره فروزان روستای لاجیم گرامی میداریم .
***امیدواریم بالاخره پروژه بازسازی گلزار شهدای روستای لاجیم هم هر چه زودتر به پایان برسد ... ***
**** بقیه تصاویر در ادامه مطالب ****
خیلی ازنوجوانان وجوانان لاجیمی امروزی که در مناسبتهای مختلف از جوانان همسن وسال آنان از دهه 60گفته میشه شاید فکر کنند که فاصله شان از آنان بسیار زیاداست وشاید نتوان همان مسیری رارفت که آنان رفتند اما با کمی کاوش وجستجو از کسانیکه هم دوره آن نوجوانان وجوانان بودند میتوان به راز ماندگاری وجاودانگی اشان پی برد برخی وقتها که برای بعضی از نوجوانان وجوانان امروزی نقل میکنیم
که علی بیواره 10سالپس ازسال 1357خودش را وقف مردم لاجیم وانقلاب کرده بود وحتی در سالهای 1359تا سال 1361با پیوستن به نیروهای طرح جنگل سپاه فرصت نداشتند تا درکنار خانواده وفرزندان خردسالش باشد وبیشتر شبها جانش درخطر بود وبرای استراحت شبانه مجبور بود در منزل اقوام وبستگانش بیتوته نماید چرا که برخی افراد فریبخورده (که خودشان را مجاهدین خلق می نامیدند)شبها به سنگ پرانی منزلش می پرداختند وسرانجام .......
ویا حسن محمدزاده موقع تولد فرزندش در جبهه بود ویادر یک زمان خودش وپدرش مشهدی محمد درجبهه بودند وقتی که عملیات نزدیک میشد بعنوان نیروی پیامی فرزندان خردسال وهمسر فداکارومادرو پدرش را به خدا میسپرد وبدون هیچ واهمه ای به جبهه می رفت وسرانجام......
ویا شهید غلامرضا نوروزی علیرغم اینکه همسر وفرزندان خردسالش در شهر غریب شیرگاه درسرایداری مدرسه صدیقه رودباری با حداقل امکانات بسر می بردند در4مرحله به جبهه رفت ووهمسر وفرزندانش را به امان خدا سپرد ودوبار مجروح شد وهیچگاه هیچ انتظاری از مسئولین نداشت وسرانجام پیکر جامانده در دست دشمن بعد 2ماه درشهریور1365با آن وضع دلخراش به خانواده اش سپرده شدو......
ویا وقتی می گوئیم شهید علی اصغر اردشیری در آخرین باری که به مرخصی آمده بود وقتی استخاره اش خوب آمد خیلی خوشحال شدویا او امتحانات نهائی سال چهارم را رها کرد وبقول خودش به دانشگاه جبهه عزیمت کرد وسرانجام .......
ویا شهید محمدعلی فلاح قبل ازاینکه به سربازی برود بصورت داوطلب به کمک سپاه پرداخت تا جنگلها منطقه را از لوث وجود فریب خوردگان مسلح دشمنان انقلاب اسلامی (مجاهدین خلق=منافقین)پاک نماید و او درپاسخ ضد انقلاب کومله که از او خواست به امام ورهبرش فحش وناسزا دهد گفت درود برخمینی ومرگ بر شما وسرانجام ......
ویا اینکه شهید علی اکبر ولی نژاد در اوج نوجوانی وقتی برای سومین بار به جبهه میرود درخردادماه 1365وقتی خبر شهادت دوستش علی اصغر اردشیری را میشنود به مرخصی می آید وبعد از شرکت درمراسم سوم وهفتمش دوباره به جبهه می رود واز ناحیه دست مجروح میشود به پشت جبهه منتقل میشود بعد 15روز ازبازگشتش وقتی همرزمان شهداء تصمیم به عزیمت به جبهه رامی گیرند اوبهمراه آنان به جبهه اعزام میشود وداوطلب 6ماهه حضور درجبهه میشود وبعنوان غواص درعملیات کربلای4 دیماه 1365شرکت می کند و سرانجام......
ویا شهید سید علی اکبر حسن نژاد این خردسالترین شهدای کسلیان (متولد1350/06/14)در سال 1362درحالیکه فقط 13سال داشت با اصرار زیاد خواهان حضور درجبهه میشود وقتی که مسئولین اعزام نیرو مستقر در امامزاده عبدالحق زیراب به اومی گویند شما خیلی کوچکی نمی تونی به جبهه بری می گه :مگه درکربلا روز عاشورا حضرت علی اصغر چند ساله بود؟و بشدت می گرید توسرانجام بعد 3ماه مجددا با نقشه ای موفق به حضور درجبهه میشود واین بسیجی خردسال در 3مرحله اعزام بمدت 12ماه حضور درجبهه را درپرونده خود ثبت می نماید ودرسپیده دم 4دیماه 1365درحالیکه حدود 15سال سن داشت درعملیات کربلای 4شرکت کرد وسرانجام پیکر نحیفش آماج گلوله دشمنان اسلام وانقلاب اسلامی وایران عزیز شد و8سال درمیان باتلاقهاونیزارهای ام الرصاص عراق مدفون بود وسرانجام مشتی استخوان به عنوان توتیای چشم تحویل خانواده اش گردید.
ویا شهید سیدتقی ساداتی آن سید ساده وبی آلایش وقتی برخی اورا به علت ظاهر ساده اش می آزردند او با صداقت خاصی جوابشان را میدادکه من مردعمل وجهادم واگر شما هم مردید بیائید بریم جبهه وسرانجام این سید والاتبار همچون دیگر همرزمان شهیدش بخصوص پسر عمه شهیدش درعملیات کربلای 4سال 1365به عنوان غواص گردان عاشورا توسط خصم زبون به شهادت می رسد و........
ویا شهید محمدزمانی این عارف بالله وسالک خاص الی الله جوانیکه ازهمان کودکی نور ایمان درجلوه اش نمایان بود درسن 12سالگی راه عرفان درپیش گرفته بود ودراین رهگذر برخی از همرزمان بزرگتر ازاو هم غبطه حالات عرفانی اورا خورده وهنوز هم این غبطه را میخورند موقع نجوای دعای کمیل شبهای جمعه ازهوش می رفت وقتی پایان دعا میشد مدیدیم که محمدزمانی گوشه مسجد در سجده اش بیهوش شده وجانماز وسجاده اش از قطرات اشک چشمانش کاملا خیس شده واوهم.............
ویا شهید اسماعیل محمدزاده این رزمنده دائم الحضور درجبهه هرچند ظاهرساده اش با باطن عاشقانه اش تفاوت داشت آنقدر درجبهه ها و عملیاتها حضور داشت که حتی خانواده اش مدت ودفعات حضور عاشقانه وداوطلبانه اش به جبهه را به یاد ندارند وقتی که درسال 1365به عنوان پاسدار مشمول در تیپ الحدید(ادوات) درلشگر 25 کربلاخدمت میکرد علیرغم اینکه مدت خدمتش تمام میشود برای حضور درعملیات درجبهه می ماند ودر خرداد1367 فقط 2ماه مانده به صلح پیکر مقدسش مورد اصابت گلوله توپ دشمن قرارمی گیرد و.........
ویا وقتی میشنویم بعد شهادت اولین شهید زادگاهمان بیش از 15نفر از نوجوانان وجوانان هم سن وسالش هم قسم میشوند که جاوسنگر خالی شهید اردشیری راپرکنند وبا توجه به حساسیت جنگ درجبهه وحملات سنگین دشمن بعثی درجبهه ها برخی از بزرگان ومسئولین پایگاه (برادران :آیت الله ولی نژاد-پرویز اردشیری-حسین اردشیری-علی پناه یوسفی-علی اردشیری شعبانعلی-علی بیواره وحسن محمدزاده )در زمین ورزشی (کنارخانه سرای فعلی علی فلاح )با خواهش وتمنا از این عزیزان میخواهندکه همه باهم به جبهه نروند همگی می گویند نه ماحتما باید برویم به جبهه و...........واین خواسته راعملی میکنند وبعد مدتی 4نفر ازبینشان شهید و8نفر مجروح میشوندو........ باورش برایمان سخت هست!!!!!!!!!!!
اما بخدا سوگند نوجوانان وجوانان دهه 1360مثل جوانان ونوجوانان حال حاضر بودند آنان از ابتداء آسمانی نبودند بین آدمهای عادی ومثل خودشان بودند آنها هم مثل همه می خوردند ومی نوشیدند اما عبادات وواجباتشان را به موقع وسر وقت انجام میداند فوتبال ووالیبال بازی میکردند وحتی برخی ازآنانان چون علی اصغر اردشیری واسماعیل محمدزاده ومحمدعلی فلاح ازبهترین فوتبالیستهای زمانشان بودند برخی از ماها فکر می کنیم
که آنان فرشته ای بودند درزمین و.......
بیائیم بیشتر بشناسیمشان ودرس بگیریم از مرام ومنش ومردانگی اشان
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران اظهار داشت: یادواره شهدای هنرمند، تبلیغات و فرهنگی دفاع مقدس در مازندران برای نخستین بار برگزار میشود.
وی افزود: براساس اطلاعات و آثاری که از بسیج هنرمندان و ستاد کنگره 10 هزار شهید سپاه استان دریافت کردیم بالغ بر 138 هنرمند شهید در حوزههای عکاسی، کارگردانی، فیلمسازی، تئاتر، خوشنویسی و تبلیغات در مناطق و شهرهای مازندران شناسایی کردیم که این ستاد با انجام برنامههایی بر آن شد تا پس از جمعآوری مستندات شهدای گرانقدر اقدام به چاپ دو عنوان کتاب در این زمینه کند که در روز یادواره رونمایی میشود.
***گفتنی است شهید اسماعیل محمدزاده لاجیمی نیز جزء این شهدا می باشند.***
ضمنا این مراسم از ساعت 9صبح فردا (چهارشنبه 92.09.20) در حسینیه عاشقان ساری برگزار
میشود***