سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای لاجیم - نگین شهرستان سوادکوه

سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای لاجیم - نگین شهرستان سوادکوه

سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای زیبا و تاریخی لاجیم
امیدوارم لحظات خوبی رو در سامانه مجازی روستای لاجیم سپری کنید.
.
.
یرای کسب اطلاعات بیشتر از روستای لاجیم ، به " معرفی روستای لاجیم " در ابتدای سایت مراجعه کنید.
.
.
محسن سرتاره لاجیمی
mohsensl12@yahoo.com

آخرین نظرات

۲۷ مطلب با موضوع «شهدای لاجیم» ثبت شده است

۲۳مرداد

دوستان و لاجیمی های عزیز ، تو این حدود 5 سال که تو فضای مجازی

از لاجیم نوشتم ، اگه نوشته ها و یا نظراتم باعث رنجش کسی شد ،

از همه عذر میخوام و اگه اشتباهی داشتم ، امیدوارم  بنده رو به

بزرگی خودتون ببخشید.

 

امیدوارم لاجیم و لاجیمی همواره موفق تر از پیش باشند.

 

یا حق

محسن سرتاره لاجیمی
۲۲ارديبهشت

خدا گَر زِ حکمت ببندد دَری ،  زِ رَحمت گشاید درِ دیگری ...

امسال بر خلاف میل باطنی ام و با وجود تمایل زیادم واسه شرکت تو یادواره شهدای کسلیان ، متاسفانه بخاطر دانشگاه نتونستم ، و انتهای متنی که واسه یادواره نوشته بودم و از اون به عنوان بهترین مهمانی سال اسم بردم   ، نوشتم :

(و چقدر سخت است بدانی ، نمیتوانی در بهترین مهمانی سال شرکت کنی )

ولی امروز ،  همه چی دست به دست هم داد تا این حسرت من زیاد طولانی نشه و  امسال من بدون شرکت تو مهمانی شهدا نباشه .

امروز صبح قسمت شد که تو یادواره شهدای دانشجوی شهرستان قوچان شرکت کنم...

شهدایی که یه روزی دفاع از کشور رو به درس و دانشگاه و خانواده ترجیح دادند و راهی دانشگاه انسان سازی ( دانشگاه شهدا ) شدند و حالا خود مدرسان همیشگی این دانشگاه هستند.

به ادامه مطلب هم توجه کنید :

محسن سرتاره لاجیمی
۱۹ارديبهشت

 

» ما چه پاسخی داریم؟

آنها برای آسایش دین و دنیای ما از همه چیزشان گذشتند
ما برای زنده نگه داشتن نامشان چه کردیم ؟؟

.

درحال و هوای جبهه بی باک شدی
از گردو غبار زندگی پاک شدی

دیدی که زمین لایق دل بستن نیست
دل کندی و ره سپار افلاک شدی


***

پشت لباسشون مینوشتن؛ یا زیارت… یا شهادت
هم به ‘زیارت’ رسیدن، هم به ‘شهادت’

اللهم الرزقنی زیارت الحسین (ع)

الهم الرزقنی توفیق الشهادة…

 

محسن سرتاره لاجیمی
۱۲ارديبهشت

گزارش تصویری دوازدهمین یادواره شهدای کسلیان سوادکوه که در روستای سی پی برگزار گردید.

منبع : سایت رسمی روستای لاجیم

http://www.lajim.ir/wp-content/uploads/2015/05/DSC02056.jpg

***

http://www.lajim.ir/wp-content/uploads/2015/05/DSC02049.jpg

***

به ادامه مطلب توجه کنید :

محسن سرتاره لاجیمی
۰۹ارديبهشت

همانطور که مطلع هستید دوازدهمین یادواره شهدای دهستان کسلیان سوادکوه

در روز جمعه مورخ 94/2/11 در روستای سی پی برگزار خواهد شد.

***

به همین مناسبت مراسم دعای کمیل فردا شب ( پنج شنبه 94/2/10 ) بعد از

نماز مغرب ، بصرف شام در مکان برگزاری یادواره (روستای سی پی) 

توسط پایگاه مقاومت امام حسن (ع) روستای لاجیم برقرار میباشد.

لذا از همه شما دعوت به عمل می آید.

***

ضمنا سرویس ایاب و ذهاب یادواره ساعت 13 روز جمعه94/2/11 

از مقابل مسجد مهدیه لاجیم به سمت سی پی حرکت خواهد کرد.

محسن سرتاره لاجیمی
۰۸ارديبهشت

تصاویری آرشیوی از یازدهمین یادواره شهدای کسلیان به میزبانی روستای پیرنعیم :

 

*/ پرواز تا عشق  ... /*

*/ ... /*

*/عشق یعنی یه پلاک ... /*

محسن سرتاره لاجیمی
۰۶ارديبهشت

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ

 

دوازدهمین یادواره شهدای منطقه کسلیان سوادکوه

 

سخنران : سردار سرتیپ پاسدار حاج اکبر توکلی(جانباز جنگ تحمیلی)

 

مداح : حاج شهرام عباسی از تهران

با مجری گری سید محمدرضا احمدی

 

زمان : جمعه 11 اردیبهشت 94 ساعت 14 الی 17

 

مکان : مسجدالرسول روستای سی پی

 

محسن سرتاره لاجیمی
۳۱فروردين

353روز سال را انتظار کشیدیم وحالا فقط 11 روز دیگر باقی مانده ، 11 روز دیگر تا روزی که فقط چند ساعت قید این دنیا و تمام وسوسه هایش  را بزنیم و به کسانی بیندیشیم که چه زیبا برای یک عمر به این دنیا بدرود گفتند .

این است تفاوت میان ما و آنها : ما فقط چند ساعت و آنها تمام عمرشان دنیا را فراموش می کنند …

شاید کمتر کسی در منطقه باشد که در روز یادواره دلش هوای یادواره شهدا را نکند،آخر مگر میشود به مهمانی که شهدا خودشان دعوتت میکنند، نرفت؟! چه سعادتی از این بالاتر…

سالی یکبار شهدا دعوتمان میکنند تا بگویند فراموشمان نمی کنند ، تا بگویند زنده اند و عند ربهم یرزقونند….

آری ، میزبان این یادواره ، شهدا هستند – نه ما …

چه خوب گفتند که : ” شهدا برایمان حمدی بخوانید ، چرا که شما زنده اید  و ما مرده !! “

حالا شمارش معکوس شروع شده و تپش های قلبمان نوید روزی را میدهند که منطقه عطر و بوی شهدا را به خود میگیرد،

نمیدانم فقط من این گونه ام یا نه ،به یادواره شهدا که نزدیک می شوی،ناخودآگاه فکر میکنی ، حال و هوا و حتی بوی منطقه ،عوض میشود…

حالا اما بی صبرانه نظاره گر روزهای تقویم هستیم که 11 اردیبهشت را نشان دهد ، تا به مهمانی لاله ها پرواز کنیم ،میهمانی که بی شک بهترین مهمانی امسالمان خواهد شد …

(و چقدر سخت است بدانی ، نمیتوانی در بهترین مهمانی سال شرکت

کنی ) التماس دعا ...

وعده دیدار  : 11 اردیبهشت 1394

میهمانی ۴۳ شهید دهستانِ کسلیانِ سوادکوه

روستای سی پی

***ضمنا شب جمعه قبل از یادواره در چادری که از سوی کانون فرهنگی  پایگاه مقاومت امام حسن (ع) لاجیم در روستای سی پی برپا گردیده ، دعای کمیل برگزار میگردد.

محسن سرتاره لاجیمی
۲۹فروردين

شهید علیرضا خاکپور؛ در دفترچه خاطراتش آورده است:

منطقه ای چند بار بین ما و عراقی ها، توی شلمچه دست به دست شد. نشسته بودم جلوی سنگر که گنجشکی آمد، چند متری ام روی تل خاکی نشست، برُّ و بر نگاهم می کرد. به یکی از بچه ها که کنارم نشسته بود، گفتم: این گنجشک گرسنه است.

بلند شدم چند دانه نان خشک شده را بردم یک متری اش، ریختم و برگشتم.

نخورد.

یکی از بچه ها سنگی به طرفش پرتاب کرد که، گنجشکک من، برو خمپاره می خوری ها، پرید. چرخی زد و دوباره برگشت، همان نقطه نشست. یکی دیگر از بچه ها سنگی دیگر برداشت، به طرفش پرتاب کرد. پرید و رفت، چند لحظه بعد، باز دوباره برگشت. همان نقطه نشست.
پریدم داخل سنگر، گفتم: بچه ها سر نیزه، یکی بیلچه آورد، یکی با سر نیزه، زدیم به زمین، چند لحظه بعد، پوتین خون گرفته ای، پیدا شد، بیشتر کندیم….

نامرد دشمن، چهل و هشت شهید مظلوم بسیجی را یک جا روی هم دفن کرده بودند...

...

یادمان نرود پیام آفتاب : 

نگذارید پیشکسوتان خون و شهادت در پیچ و خم روزمره زندگی به فراموشی سپرده شوند. 

محسن سرتاره لاجیمی
۲۶بهمن


از دل خاک فکه ، شهیدی یافتند


در جیب لباسش برگه ای بود :


" بسمه تعالی


جنگ بالا گرفته است ، مجالی برای هیچ وصیتی نیست .


تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم،حدیثی از امام پنجم می نویسم :


" به تو خیانت میکنند ، تو مکن .

تو را تکذیب میکنند ، آرام باش .‌

تو را می ستایند ، فریب مخور . ‌

تو را نکوهش می کنند ، شکوه مکن .

مردم شهر از تو بد میگویند ، اندوهگین مشو .

همه مردم تو را نیک می خوانند ، مسرور مباش

 

آنگاه از ما خواهی بود .. "

 

دیگر نایی در بدن ندارم ...


خداحافظ دنیا ...

محسن سرتاره لاجیمی
۰۵بهمن

چند روز بعد از عملیات ، یک نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار گرفته بود 
دستش هر جا می رفت همراه خودش می برد..
از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟
گفت: آرپی جی زن بوده
توی عملیات آنقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه
باید براش بنویسی تا بفهمه ...


محسن سرتاره لاجیمی
۱۹دی

شلمچه خلاصه عشق است و قطعه ای از بهشت ، شلمچه ، آینه ایست که تمام جبهه با خاکهای سرخش در آن می درخشد. و دریچه آسمانی است که از آن بوی رشادت و عطر دلنواز شهادت میوزد.
شلمچه تندیس زیبای عشق است که در میدان ایثار قد کشیده است . شلمچه شهر شهود و شهادت است .
شلمچه بازار است ، بازار عشقبازی و جانبازی ، شلمچه تابلو است تابلوی حماسه و عرفان که بر تارک تاریخ ایران اسلامی می درخشد. 
جایگاه اهل زیارت است نه اهل زر ، زیارتگاه دلدادگانی که خود زائرانی بودند که در نیمه راه سفر عاشقی پرپر شدند و به مولای عشق پیوستند و زیباترین حدیث بندگی را با بندبند وجودشان و با قطره قطره خونشان نوشتند. 

یاد و خاطره شهدای گرانقدر کربلای 5 روستای لاجیم ، شهید علی بیواره و شهید حسن محمدزاده را گرامی میداریم .

   

شهدا را یاد کنیم ، حتی با ذکر یک صلوات 
محسن سرتاره لاجیمی
۰۸دی

هرکس میخواست او را پیدا کند، میرفت ته خاکریز.
جبهه که آمد، گفتند بچه است؛ امدادگر بشود.
هرکس می افتاد، داد می زد «امدادگر...! امدادگر...».
اگر هم خودش نمی توانست، دیگرانی که اطرافش بودند داد می زدند: «امدادگر...! امدادگر...».
خمپاره منفجر شد؛
او که افتاد، دیگران نمی دانستند چه کسی را صدا بزنند.
ولی خودش گفت: «یا زهرا...! یا زهرا...».

بغض کرده بود. از بس گفته بودند:
«بچه است؛ زخمی بشود آه و ناله میکند و عملیات را لو می دهد.»
شاید هم حق داشتند. نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی ها.
اگر عملیات لو میرفت، غواصها - که فقط یک چاقو داشتند - قتل عام می شدند.
فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش را، موافقت کرد...
...

توی گل و لای کنار اروند، در ساحل فاو دراز کشیده بود.
جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند.
یا کوسه برده بود یا خمپاره.
دهانش را هم پر از گِل کرده بود که عملیات را لو ندهد.




محسن سرتاره لاجیمی
۰۲دی

حرکتی جالب از ستاد برگزاری یادواره شهدای روستای لاجیم ،:

دعوت به همایش ابوالفضلیون از طریق تماس و ارسال پیام صوتی ، که میتوانید از اینجا گوش کنید ...

 


متن پیام صوتی :

 

 

سلام خدا بر آن کسانی که آن حماسه و شور را آفریدند (مقام معظم رهبری)
بسم رب الشهداء و الصدیقین

ستاد برگزاری یادواره شهدای لاجیم تقدیم میکند :

اولین همایش ابوالفضلیون ، ویژه برنامه گرامیداشت شهادت 10 تن از شهدای والامقام روستای لاجیم

در سالروز عملیات کربلای 4

زمان: پنج شنبه 4 دیماه 1393 همزمان با نماز مغرب و عشا

مکان : حسینیه امام خمینی(ره) لاجیم سوادکوه

منتظر قدوم سبزتان هستیم

ستاد برگزاری یادواره شهدای لاجیم

 

 

محسن سرتاره لاجیمی
۲۹آذر

 


 


 


 


 


تهیه وتنظیم : محسن سرتاره لاجیمی

محسن سرتاره لاجیمی
۲۵آذر

چند روزی بیشتر باقی نمانده ،

فقط چند روز تا شروع زمستان مانده و من نه به زمستان ، نه به برف و نه به سرما فکر نمیکنم .

با خود فکر میکنم ، زمستان برای لاجیم چقد تلخ است .

فکر می کنم چه زمستان سختی بود زمستان سال 65 ...

آن سال نه سرمای هوا ، نه کمبود امکانات ، که فقط یک چیز لاجیم را آزرد ...

لاجیم در دی ماه 65 از درد به خور پیچید و شکست ،

شکست و هنوز که هنوز است ، یادگارانی از آن شکست را میتوان در چهره مادران شهدا و در افسوس های دوستانشان دید .

غم دی ماه 65 سنگین بود و لاجیم تاب نیاورد سنگینی این غم را ...

لاجیمی که همین چند ماه پیش دفتر شهادت جوانانش باز شده بود و داغ دو جوان را تحمل میکرد ، این داغ ها را دیگر توان تحمل نداشت ...

دی ماه 65 شد نقطه عطفی در تاریخ بلند لاجیم ...

آنجا که کمتر از 20 روز 6 لاله ی سرخ برای لاجیم رویید ...

هنوز 4 روز از شروع زمستان نگذشته بود که ناگهان صدای بازی کودکان ، صدای کارخانه ، و صدای یک یک مردم لاجیم خاموش شد و صدای بهت و عشق متولد شد ...

کربلای 4 ، اروند و ام الرصاص هنوز که هنوز است ، آن شب را فراموش نمیکنند ...

شبی که اکبری ، علی اکبر ، سید تقی و محمد برای همیشه به دنیا خندیدند ...

کربلای 4 شد نقطه تلاقی ایمان و عشق ...

4 دی ماه شد سکوی پرتاب آن ها و سالروز افسوس ما ...

4 دی ماه شد عاشورای لاجیم که علی اکبر ها و قاسم هایش غرق خون شدند ...

اما این پایان ماجرای آن دی ماه نبود ...

کربلای 5 از راه رسید تا مرهمی باشد بر زخم های کربلای 4  ، رسید تا غربت عملیات کربلای 4 را با پیروزی در کربلای 5 از یاد ببریم...

اما کربلای 5 آمد و باز هم شقایق ها پرپر شدند ...

این بار شلمچه و باز هم پرواز تا خدا ...

17 روز از شهادت نوجوانان عاشورایی لاجیم گذشته بود که سردار جنگل سوادکوه ( سردار شهید علی بیواره ) و فقط دو روز بعد ،  فرمانده پایگاه لاجیم ( شهید حسن محمدزاده )  هم عطای دنیا را به لقایش بخشیدند و تا بیکرانه ها پرواز کردند .

و این شد که دی ماه 65 ، : شد ماه خون ، شد ماه سرافرازی ، شد محرم لاجیم ،

شد شهید پشت شهید ...

این شد که دی ماه برای لاجیم با همه ماه های دیگر فرق میکند ...

و این شد که ما ماندیم و یک ماهِ سراسر عشق ...

                      ما ماندیم و

                                    یادی از شهدا در دل ها

                                                                که هرگز نمیمیرد ....


یاد و خاطره همه شهدای گرانقدر روستای لاجیم علی الخصوص شهدای دی ماه لاجیم ، شهبد سید علی اکبر حسن نژاد ، شهید سید محمد تقی ساداتی ، شهید علی اکبر ولی نژاد ، و شهید محمد زمانی ( شهدای عملیات کربلای 4 ) و شهید علی بیواره و شهید حسن محمدزاده ( شهدای عملیات کربلای 5 )  را گرامی میداریم ...


پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند ، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.  ( شهید آوینی )

 

  •  محسن سرتاره لاجیمی                      1393/09/21

 

محسن سرتاره لاجیمی
۱۹آذر
دعا کنید که من ناپدید تر بشوم                       که در حضورخدا رو سفید تر بشوم

بریده های من آن سوی عشق گم شده اند    خدا کند که از این هم شهید تر بشوم

که ذره های مرا باد با خودش ببرد                   که بی نهایت باشم، مدید تر بشوم  

به جست و جوی من و پاره های من نروید       برای گم شده تن، پی کفن نروید

به مادرم بنویسید جای من خوب است   که بی نشانه شدن در همین وطن خوب است

در این حدود، من پاره پاره خوشبختم              در آستان خدا بی کفن شدن خوب است

همیشه مهدی موعود در کنار من است    و دست های ابالفضل سایه سار من است

خدا قبول کند این که تشنه جان دادم             و کربلای جدیدی نشان تان دادم

به جست و جوی من و پاره های من نروید     برای گم شده تن، پی کفن نروید

میان غربت تابوت ها نخواهیدم                     به زیر سنگ مزار- ای خدا!- نخواهیدم

منم و خار بیابان که سنگ قبر من است    دعای حضرت زهرا(س)مزید صبر من است

خدا که خواست ز دنیا بعید تر بشوم             که زیر بارش سرب و اسید، تر بشوم

خودش به فکر من و تکه های من است        دعا کنید از این هم شهید تر بشوم



پی نوشت : شما رفتید و ما اینجا فقط " شرمنده ایم " گفتن را بلدیم ..... شهدا شرمنده ایم ....
محسن سرتاره لاجیمی
۱۶آذر

تصاویری آرشیوی از یازدهمین یادواره شهدای کسلیان به میزبانی روستای پیرنعیم :

***


*/ پرواز تا عشق  ... /*

*/عشق یعنی یه پلاک ... /*

محسن سرتاره لاجیمی
۰۵آذر

عکس اول را گذاشت روی میز:
این پسر اولم محسن است
عکس دوم را درآورد و گفت: این پسر
دومم محمد، دوسال از محسن کوچکتر بود
عکس سوم را در آورد ،
رفت بگوید این پسرسومم...
دید شانه های امام میلرزد.
فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش
و خیلی جدی گفت:
4 تا پسرمو دادم که اشک شما رو نبینم.

دسته گل ها دسته دسته می روند از یادها
آسمان خون گریه کن در مرگ طوفان زادها

سخت گمنامید، اما ای شقایق سیرتان
کیسه می دوزند با نام شما شیادها

با شما هستم که فردا کاسه ی سرهایتان
خشت می گردد برای عافیت آبادها

با تمام خویش نالیدم چو ابری بی قرار
گفتم ای باران که می کوبی به طیل بادها

هان! بکوب اما به آن عاشق ترین عاشق بگو
زنده ای ای زنده تر از زندگی در یادها

مثل دریا ناله سر کن در شب طوفان موج
هیچ چیز از ما نمی ماند مگر فریادها

محسن سرتاره لاجیمی
۲۱آبان

نیمه شعبان سال 1369 بود. گفتیم امروز به یاد امام زمان (عج) به‌دنبال عملیات تفحص می‌رویم اما فایده نداشت. خیلی جست‌وجو کردیم پیش خود گفتیم یا امام زمان (عج) یعنی می‌شود بی‌نتیجه برگردیم؟ در همین حین 4 یا 5 شاخه گل شقایق را دیدیم که برخلاف شقایق‌ها، که تک‌تک می‌رویند، آنها دسته‌ای روییده بودند.

گفتیم حالا که دستمان خالی است شقایق‌ها را می‌چینیم و برای بچه‌ها می‌بریم. شقایق‌ها را کندیم. دیدیم روی پیشانی یک شهید روئیده‌اند. او نخستین شهیدی بود که در تفحص پیدا کردیم، "  شهید مهدی منتظر قائم " .


***

تخریبچی بود و به بوی کباب خیلی حساس.

هروقت بوی کباب میومد...فقط اشک می ریخت...

بعدها فهمیدم...

همرزمش برای اینکه معبر لونرود،روی مین فسفری خوابید تا ذره ذره آب شد و صدایش هم درنیامد.از این ماجرا فقط بوی گوشتی که می سوخت می آمد....



پی نوشت : شـــهـــدا شرمنده ایم ...


محسن سرتاره لاجیمی