سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای لاجیم - نگین شهرستان سوادکوه

سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای لاجیم - نگین شهرستان سوادکوه

سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای زیبا و تاریخی لاجیم
امیدوارم لحظات خوبی رو در سامانه مجازی روستای لاجیم سپری کنید.
.
.
یرای کسب اطلاعات بیشتر از روستای لاجیم ، به " معرفی روستای لاجیم " در ابتدای سایت مراجعه کنید.
.
.
محسن سرتاره لاجیمی
mohsensl12@yahoo.com

آخرین نظرات

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدا» ثبت شده است

۲۵ارديبهشت

به نقل از سایت رسمی روستای لاجیم ، عملکرد شورای اسلامی و دهیاری در سال ۱۳۹۳ به شرح زیر اعلام گردید :

1 . دیدار ایام نوروزی خانواده محترم شهدا و کارگزاران روستا و اهداء هدایا جمعا به مبلغ۶۵۰٫۰۰۰تومان
2 . تهیه لوله آب مسیر تلمبه خانه به منبع آب به طول ۳۲۰۰متر ونصب آن با همکاری اهالی محترم روستا
3. خرید لوله و اتصالات جهت رفع نواقص و توسعه انشعابات به مبلغ ۶٫۵۰۰٫۰۰۰ تومان
4. راه اندازی سرویس بهداشتی آرامگاه با هزینه ۴٫۱۷۷٫۰۰۰ تومان با دریافت اعتبار از سازمان میراث فرهنگی
5. نصب و رنگ آمیزی ۹ عدد صندلی در محوطه برج
6. مشارکت مالی در برگزاری مراسمات مذهبی به مبلغ  ۵۱۰٫۰۰۰ تومان
7. بتن ریزی کوچه ها تقریب به  ۴۰۰۰ متر مربع
8. پیگیری اعتبارات عمرانی در سطح استان از جمله استانداری ، بنیاد مسکن ، برنامه بودجه ، اداره راه ، صنایع چوب و کاغذ و
9. زیرسازی جاده اتو به لاجیم و نشانه گذاری و قطع درختان
10. تعویض لامپ های سوخته معابر تقریب به ۸۰ عدد
۱1. پاکسازی و تمیز نمودن منبع آب جدید و قدیم
12. توسعه انشعاب مسیر آب اصلی در سطح روستا به طول ۳۰۰متر
13. پیگیری جاده بین مزارع
۱۴. اقدام به وصول عوارض از پیمانکاران طرف قرارداد با تاسیسات شهید بیواره لاجیم
۱۵. ایجاب نمودن تاسیسات شهید بیواره جهت انتقال آب اورکا
۱۶. پیگیری تخریب لوله آب توسط کارخانه چوب و کاغذ
۱۷. خرید یک دستگاه خلاطه برقی جهت انجام امورات عمرانی و یک دستگاه کلرزن برقی جهت انجام کلرزنی
۱۸. پیگیری و تامین اعتبار روکش جاده اتو به لاجیم
۱۹.  ۸ مورد جابجایی تیر برق
۲۰. اجرای طرح هادی کوچه شهید بیواره با همکاری بنیاد مسکن
۲۱. پیگیری و درخواست اجرای طرح هادی جدید
۲۲. نصب ۱۳ عدد سطل زباله
۲۳. نصب تابلو راهنمای مسیر لاجیم ۲ مورد
۲۴. نظافت و شستشوی معابر اصلی قبل از تحویل سال ۱۳۹۴
۲۵. راه اندازی تراکتور و انجام تعمیرات لازم
۲۶. پیگیری جهت دریافت یک دستگاه نیسان کمپرسی
۲۷. کمک مالی به هیئت ورزشی روستا به مبلغ ۱٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان

 

محسن سرتاره لاجیمی
۱۲ارديبهشت

گزارش تصویری دوازدهمین یادواره شهدای کسلیان سوادکوه که در روستای سی پی برگزار گردید.

منبع : سایت رسمی روستای لاجیم

http://www.lajim.ir/wp-content/uploads/2015/05/DSC02056.jpg

***

http://www.lajim.ir/wp-content/uploads/2015/05/DSC02049.jpg

***

به ادامه مطلب توجه کنید :

محسن سرتاره لاجیمی
۰۵بهمن

چند روز بعد از عملیات ، یک نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار گرفته بود 
دستش هر جا می رفت همراه خودش می برد..
از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟
گفت: آرپی جی زن بوده
توی عملیات آنقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه
باید براش بنویسی تا بفهمه ...


محسن سرتاره لاجیمی
۰۵دی

اولین همایش ابوالفضلیون (ویژه برنامه شهدای روستای لاجیم ) 4 دیماه 1393 ،همزمان با سالروز عملیات کربلای4 درمسجد مهدیه روستای لاجیم برگزار شد .

روایت تصویری مراسم :

عکس : محسن سرتاره لاجیمی

***

*** به ادامه مطلب توجه کنید :

محسن سرتاره لاجیمی
۲۹آذر

 


 


 


 


 


تهیه وتنظیم : محسن سرتاره لاجیمی

محسن سرتاره لاجیمی
۲۵آذر

چند روزی بیشتر باقی نمانده ،

فقط چند روز تا شروع زمستان مانده و من نه به زمستان ، نه به برف و نه به سرما فکر نمیکنم .

با خود فکر میکنم ، زمستان برای لاجیم چقد تلخ است .

فکر می کنم چه زمستان سختی بود زمستان سال 65 ...

آن سال نه سرمای هوا ، نه کمبود امکانات ، که فقط یک چیز لاجیم را آزرد ...

لاجیم در دی ماه 65 از درد به خور پیچید و شکست ،

شکست و هنوز که هنوز است ، یادگارانی از آن شکست را میتوان در چهره مادران شهدا و در افسوس های دوستانشان دید .

غم دی ماه 65 سنگین بود و لاجیم تاب نیاورد سنگینی این غم را ...

لاجیمی که همین چند ماه پیش دفتر شهادت جوانانش باز شده بود و داغ دو جوان را تحمل میکرد ، این داغ ها را دیگر توان تحمل نداشت ...

دی ماه 65 شد نقطه عطفی در تاریخ بلند لاجیم ...

آنجا که کمتر از 20 روز 6 لاله ی سرخ برای لاجیم رویید ...

هنوز 4 روز از شروع زمستان نگذشته بود که ناگهان صدای بازی کودکان ، صدای کارخانه ، و صدای یک یک مردم لاجیم خاموش شد و صدای بهت و عشق متولد شد ...

کربلای 4 ، اروند و ام الرصاص هنوز که هنوز است ، آن شب را فراموش نمیکنند ...

شبی که اکبری ، علی اکبر ، سید تقی و محمد برای همیشه به دنیا خندیدند ...

کربلای 4 شد نقطه تلاقی ایمان و عشق ...

4 دی ماه شد سکوی پرتاب آن ها و سالروز افسوس ما ...

4 دی ماه شد عاشورای لاجیم که علی اکبر ها و قاسم هایش غرق خون شدند ...

اما این پایان ماجرای آن دی ماه نبود ...

کربلای 5 از راه رسید تا مرهمی باشد بر زخم های کربلای 4  ، رسید تا غربت عملیات کربلای 4 را با پیروزی در کربلای 5 از یاد ببریم...

اما کربلای 5 آمد و باز هم شقایق ها پرپر شدند ...

این بار شلمچه و باز هم پرواز تا خدا ...

17 روز از شهادت نوجوانان عاشورایی لاجیم گذشته بود که سردار جنگل سوادکوه ( سردار شهید علی بیواره ) و فقط دو روز بعد ،  فرمانده پایگاه لاجیم ( شهید حسن محمدزاده )  هم عطای دنیا را به لقایش بخشیدند و تا بیکرانه ها پرواز کردند .

و این شد که دی ماه 65 ، : شد ماه خون ، شد ماه سرافرازی ، شد محرم لاجیم ،

شد شهید پشت شهید ...

این شد که دی ماه برای لاجیم با همه ماه های دیگر فرق میکند ...

و این شد که ما ماندیم و یک ماهِ سراسر عشق ...

                      ما ماندیم و

                                    یادی از شهدا در دل ها

                                                                که هرگز نمیمیرد ....


یاد و خاطره همه شهدای گرانقدر روستای لاجیم علی الخصوص شهدای دی ماه لاجیم ، شهبد سید علی اکبر حسن نژاد ، شهید سید محمد تقی ساداتی ، شهید علی اکبر ولی نژاد ، و شهید محمد زمانی ( شهدای عملیات کربلای 4 ) و شهید علی بیواره و شهید حسن محمدزاده ( شهدای عملیات کربلای 5 )  را گرامی میداریم ...


پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند ، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.  ( شهید آوینی )

 

  •  محسن سرتاره لاجیمی                      1393/09/21

 

محسن سرتاره لاجیمی
۰۵آذر

عکس اول را گذاشت روی میز:
این پسر اولم محسن است
عکس دوم را درآورد و گفت: این پسر
دومم محمد، دوسال از محسن کوچکتر بود
عکس سوم را در آورد ،
رفت بگوید این پسرسومم...
دید شانه های امام میلرزد.
فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش
و خیلی جدی گفت:
4 تا پسرمو دادم که اشک شما رو نبینم.

دسته گل ها دسته دسته می روند از یادها
آسمان خون گریه کن در مرگ طوفان زادها

سخت گمنامید، اما ای شقایق سیرتان
کیسه می دوزند با نام شما شیادها

با شما هستم که فردا کاسه ی سرهایتان
خشت می گردد برای عافیت آبادها

با تمام خویش نالیدم چو ابری بی قرار
گفتم ای باران که می کوبی به طیل بادها

هان! بکوب اما به آن عاشق ترین عاشق بگو
زنده ای ای زنده تر از زندگی در یادها

مثل دریا ناله سر کن در شب طوفان موج
هیچ چیز از ما نمی ماند مگر فریادها

محسن سرتاره لاجیمی
۲۱آبان

نیمه شعبان سال 1369 بود. گفتیم امروز به یاد امام زمان (عج) به‌دنبال عملیات تفحص می‌رویم اما فایده نداشت. خیلی جست‌وجو کردیم پیش خود گفتیم یا امام زمان (عج) یعنی می‌شود بی‌نتیجه برگردیم؟ در همین حین 4 یا 5 شاخه گل شقایق را دیدیم که برخلاف شقایق‌ها، که تک‌تک می‌رویند، آنها دسته‌ای روییده بودند.

گفتیم حالا که دستمان خالی است شقایق‌ها را می‌چینیم و برای بچه‌ها می‌بریم. شقایق‌ها را کندیم. دیدیم روی پیشانی یک شهید روئیده‌اند. او نخستین شهیدی بود که در تفحص پیدا کردیم، "  شهید مهدی منتظر قائم " .


***

تخریبچی بود و به بوی کباب خیلی حساس.

هروقت بوی کباب میومد...فقط اشک می ریخت...

بعدها فهمیدم...

همرزمش برای اینکه معبر لونرود،روی مین فسفری خوابید تا ذره ذره آب شد و صدایش هم درنیامد.از این ماجرا فقط بوی گوشتی که می سوخت می آمد....



پی نوشت : شـــهـــدا شرمنده ایم ...


محسن سرتاره لاجیمی
۲۱اسفند
خیلی گشته بودیم،نه پلاکی نه کارتی،چیزی همراهش نبود. لباس فرم سپاه تنش بود.

چیزی شبیه دکمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد.

خوب که دقت کردم، دیدم یک نگین عقیق است که انگار جمله ای رویش حک شده.

خاک و گل ها را پاک کردم.

دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم.

روی عقیق نوشته بود: « به یاد شهدای گمنام»

http://dc140.4shared.com/img/M4igQp31ce/s7/144b7d386a8/9392.jpg?async&rand=0.8489699871228108

 شهدا ،شاهد بر باطن و حقیقت عالم اند و هم آنانند که به دیگران حیات میبخشند  "شهید سید مرتضی آوینی "

**********

22 اسفندماه روز بزرگداشت شهدا را با یاد تمامی شهدای جمهوری اسلامی ایران ، علی الخصوص 10ستاره فروزان روستای لاجیم گرامی میداریم .

http://www.upsara.com/images/96lrbha77e9he5z6sf.jpg


محسن سرتاره لاجیمی
۰۸دی
سلام حاج همت!
 
چه خبر از خط مقدم؟؟
 
اینجا،پشت جبهه،وضع  خیلی خرابه حاجی...
 
مهمات کم آوردیم،بدجور گیر کردیم تو میدون مین گناه،وضعیت قرمزه...!
 
بچه ها دارن سعی شون رو میکنن ولی فایده نداره،حاجی جون هوای اینجا اصلا قابل تحمل نیست...
 
قرار بود هر وقت شیمیایی زدند،ماسک تقوا بزنیم...
 
اما....
 
بالگرد شفاعتی،آمبولانس توبه ای چیزی بفرست به عقب;
 
وضعیت خیلی وخیمه حاجی...
 
مجروح های قلبی خیلی زیادند..دیگه نمیشه با چفیه زخم دلها رو بست..نیاز به کپسول ایمان داریم...
 
حاجی حرف خیلی زیاده،ولی دشمن غفلت از کمین اومده بیرون...
 
سرنیزه ی وسوسه دستشه...
 
حاجی دست ما رو هم بگیر...
 
دلم برات تنگ میشه...
 
حاجی...
 
حاجی...
 
صدا قطع شد...

محسن سرتاره لاجیمی