سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای لاجیم - نگین شهرستان سوادکوه

سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای لاجیم - نگین شهرستان سوادکوه

سامانه مجازی روستای لاجیم

روستای زیبا و تاریخی لاجیم
امیدوارم لحظات خوبی رو در سامانه مجازی روستای لاجیم سپری کنید.
.
.
یرای کسب اطلاعات بیشتر از روستای لاجیم ، به " معرفی روستای لاجیم " در ابتدای سایت مراجعه کنید.
.
.
محسن سرتاره لاجیمی
mohsensl12@yahoo.com

آخرین نظرات

باز خوانی کتیبه برج لاجیم

چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۸۹، ۱۲:۱۴ ب.ظ
محسن ولوی


پیشگفتار:از سده چهارم هجری بر پائی گور- برج هائی که کاربردی فراتر از یک بنای تدفینی صرف داشتند در ایران رواج یافت. این گونه سازه ها که غالباً در نقاط مرتفع ساخته می شدند به موازات نقش تدفینی خود از آن ها به عنوان میل برای راهنمائی مسافرین و هم چنین از محوطه اطراف آن ها جهت دفن کاروانیان و اهالی استفاده می شده است.

در ظاهر این بناها دارای سطح جانبی استوانه ای شکل با سقفی نیم مخروط قائم (180> c >90 ) و یا سهمی گون دوار (رو به پایین " آب میریزد" ) هستند که غالباً کتیبه ای حلقوی به خط کوفی و ندرتاً پهلوی بر پیشانی آن ها نقش بستهو مضمون آن در غالب موارد عبارت است از: آیات و جملات دعائی به همراه نام و القاب متوفی و هم چنین عباراتی که جایگاه اجتماعی او را مشخص می کند، تلفیقی از آنچه که بود به همراه آن چنان که تمایل داشت دیده شود که کاملا منطبق با فضای فئودالیزم حاکم بر زمان ساخت این گونه بناهاست.

در اغلب این بناها با سلب قدرت از صاحبان بنا و محو اطلاعات و خاطرات وابسته به آن زمینه جهت خلق گمان ها و حکایات شفاهی و پس آنگاه روایات بظاهر مستند آماده و در ادامه با سپری شدن زمان این گونه بناها تبدیل به مکان زیارتی می‌شوند.

به ادامه مطلب توجه کنید


در گزارش کنونی به یکی از چونین بناهائی پرداخته شده و در واقع خلاصه متن کامل‌تری است که درآنجا به طور مشروح به کتیبه‌های دو زبانه گور- برج های رادکان و لاجیم پرداخته‌ ام.

اگرچه از طرح دقیق‌ بحث‌های تاریخی و جغرافیای تاریخی که خواننده به حق احساس می‌کند می‌بایستی با جدیت بیشتری پی گیری می شد طفره رفته‌ام با این وجود تلاش کردم مطلبی را بدون اثبات و یا توضیح قابل قبول حل شده تلقی نکنم هر چند خواننده کنجکاوتر می‌تواند بحث را در متن اصلی با وسواس بیشتری دنبال کند. *

در قرائت کتیبه کنونی کوشیده شده از کارهای جدی پیشین تا حد امکان بهره برداری شود گرچه ناگفته پیداست و خواننده زیرک به سرعت در خواهد یافت که نوع نگاه و تجسم ایده اولیه از جانب من در ابتداء تا حدودی متاثر از نگاه ارنست هرتسفلد ( Ernest Hertzfeld )و در ادامه، کار قرائت کتیبه بخصوص وابسته به نسخه برداری قابل اعتماد و کم نقص آندره گدار ( Andre Godard ( و گزارش همسر وی یدا ( Mde Yedda Godard )بوده است.

نام های مذکور در زمره زنان و مردانی هستند که با کار و تلاش طاقت فرسا پیوندی ناگسستنی داشته و نقش انکار ناپذیر آنان در شناسایی دستاوردهای مادی اقوام ایرانی به مثابه بخشی از میراث بشری و توصیف قابل عرضه آن بر کسی پوشیده نیست. اما برای اهالی خط پهلوی بی شک نام هرتسفلد باستانشناس آلمانی تداعی کننده مکانی است در شمال ویرانه های گوراسب و در شرق تپه گروس یعنی "پایکولیPaikuli ,"، و پایکولی نه یک سنگ نوشته صرف که مصافی است رویائی که همواره توان علمی ما را به مبارزه طلبیده و هر از چند گاه هستند کس یا کسانی که در تدارک این مبارزه اند.

مایلم در انتها اضافه کنم خوشبختانه افتخار آن را بدست آوردم که متن به‌‌مراتب کاملتری از گزارش کنونی را برای نخستین بار در جمع تعدادی از کوهپایه نشینان منطقه قرائت کنم، در این مدت اتفاق می‌افتاد که آنان سخاوتمندانه پذیرای من بر حلقهء گرم آتش خود باشند و به باور من این کم افتخاری نیست.

کتیبه فارسی میانه گنبذ لاجیم
گنبذ (گنبد) و یا به تعبیر دیگر برج آرامگاهی لاجیم که در محل با نام امامزاده عبدالله شناخته می‌شود در حدود 30 کیلومتری شرق زیرآب واقع در جاده فیروزکوه به قائم شهر و در نزدیکی قریه لاجیم و بر فراز بر آمدگی زیبائی قرار دارد.

سطح جانبی سازه استوانه و دارای گنبدی است در دو پوش که پوش خارجی (خوُِد) آن سهمی‌گون دوار یا شلجمی و پوش داخلی (آهیانه) شبیه به نیم پوسته کروی است.

در پیشانی برج یعنی در بخش زیرین پایه گنبد ردیفی از طاق نماهای سینه کفتری دیده می شود که در تحت آن "نوار افریز" آجری است آراسته با نقوش بیضی شکل که روی آن کتیبه پهلوی در بالا و در تحت، کتیبه کوفی نگاشته شده است.

خوشبختانه درجهت تامین و تحقق اصلی‌ترین انگیز? کارفرما معمار بنا هوشمندانه زمینه نگارش کتیبه را کمی به عقب کشیده و با ایجاد عمق هندسی در کار باعث برجستگی بیشتر خطوط در چشم ناظر شده است.

متن پهلوی بر خلاف کتیبه "میل" رادکان بسیار ساده و روشن نگاشته شده و طراح کتیبه جز در یک یا دو حرف و یا کلمه در پی طرح معماهای نوشتاری نبوده و کتیبه به‌سادگی قابل قرائت است.


آندره گدار ( Andre Godard) معمار فرانسوی نخستین فردی است که در ماه مه سال 1933م. از بنا عکس‌برداری و از هر دو کتیبه کوفی و پهلوی هنرمندانه نسخه برداری کرد و همسر وی یدا ( yedda ) با چشم پوشی از قرائت کتیبه فارسی میانه متن کوفی را چنین ‌خواند.

بسم الله الرحمن الرحیم هذا قبر القیم الکیا الجلیل ابی الفوارس شهریار بن العباس بن شهریار مولی امیرالمومنین رحمه الله امر ببنائه ... فی سنه ثلاث عشره و اربعمائه عمل الحسین بن علی. [1]

پس از این دو، ارنست هرتسفلدE . Hertzfeld ) ) با کمک تصاویر و رونوشت آندره گدار تعدادی از کلمات کتیبه‌ فارسی میانه را شناسائی و قرائت مطلوب‌تری را از کتیبه‌ کوفی به دست داد. از نظر هرتسفلد نقطه آغازین کتیبه فارسی میانه عبارت « این گنبد ابوا...» است. (Fig. II )

بسمله ... هذا قبر القبه الکیا الجلیل ابی الفوارس شهریار بن العباس بن شهریار مولی امیر المومنین رحمه الله امر ببنائه السته الکریمه چهرازاد بنت سلیاخور فی سنه ثلاث عشر و اربعمائه عمل الحسین؟ بن علی؟؟[2]

کتیبه لاجیم: نخستین گام در قرائت کتیبه کنونی شناخت دست خط طراح کتیبه و میزان آگاهی وی از خط پهلوی است. گام بعدی به دلیل بافت حلقوی کتیبه بطور قطع یافتن نقطه آغازین کتیبه خواهد بود، هرگونه خطا در این امر بدون شک نتایج به‌ظاهر درست و درحقیقت اشتباهی را به همراه خواهد داشت و این مهم جز با نگاه درست به کتیبه بدست نخواهد آمد.

مایلم تاکید کنم نگاه نامناسب همواره باعث بروز دشواری‌هائی در رمزگشائی شده و در ادامه این روند به دلیل عدم انطباق با معنای حقیقی سنگ نوشته توان ما را صرف خلق و قرائت واژه‌‌هائی خواهد کرد که اصولاً در سنگ نوشته وجود ندارند.

نکته دیگر عدم اتکاء بیش از حد به فرهنگ‌های پهلوی است، بروز این پدیده دو سویه است به این مفهوم که یا به ظاهر کلمه‌ای را درفرهنگ یافته و تلاش در انتقال آن به سنگ نوشته می‌شود و یا شبح لغتی را به کمک فرهنگ های موجود ظاهر و آن را از اجزاء منطقی سنگ نوشته به حساب آورد.


Translitration:
PWN SNT 390 BYRH plwltyn BRA plwt’ mwltn-t ‘ndl gmwbd ‘wlgyly std’l BRE ‘bs BRE std’l chzt mtl OLE STE p’x..kl BRTH slyxwlw BRE ........’y……… t PWN BYRH spnd(rmt) wt .…’n y? plm(wt) ZNE gwmbd plknt>n

Transcription:
pad sal 390 mah frawardin be frod murd-oy andar gumbad abulgily shahryar i abbas i shahryar cihrazad madar oy banu baxshandeh duxt slixwrw i …pad mah spandarmat framud en gumbad frgandan

ترجمه1 :
به سال 390 ماه فروردین فرو بمرده- او درون این گنبد ابوالگیل شهریار بن عباس بن شهریار چهرزاد مادر او سته ب......ر دخت سلیخور ... به ماه سپندارمذ ... فرمود این گنبد را پی افکندند.

ترجمه2 :
به سال 390 ماه فروردین به خاک سپرده شد در این گنبد ابوالگیل شهریار بن عباس بن شهریار مادر او سته بخشنده چهرآزاد دخت سلیخور در ماه سپندارمذ فرمود این گنبد را ساختند.

فرو بمرده- او ( BRA plwt’ mwltn-t ): برخلاف قوانین اسلام که بطور کامل متاثر از قوانین ادیان سامی است دفن اجساد "nasa nigan kardan" در دیانت زرتشتی یکی از دامنه دارترین گناهان محسوب می شود چرا که بر پایه باورهای زرتشتی به‌خاک سپردن مردگان باعث فساد در زمین و هم چنین ایجاد وحشت و گزند به امشاسپند سپندارمذ فرشته موکل بر زمین خواهد شد.

پس بر این اساس یافتن عبارتی گویا جهت بیان چنین عمل کفر آمیزی آن هم در خطی که تداوم و بقای خود را بیش از هر عاملی مدیون متون مذهبی خود بوده چندان کار ساده ای برای نویسنده کتیبه فارسی میانه نمی‌توانسته باشد. او برای نشان دادن معادل کلمه" قبر" که در متن کوفی آمده با همان خصوصیت و معنا در متن فارسی میانه از اسم مفعول مرکب " فرو مرده" استفاده کرده که چندان بار معنائی خوشایندی ندارد .
ارداویراف نامه فصل 17. 4 و 55. 1 : «...در آنجا که آن دروند فرو مرده بود...»

اشکال مختلف کتابت مردن به شکل مصدر مرکب با پیشوند فرو به مانند "فرو مردن"، "فرو رفتن" برای طراح متن عبارتی کاملا آشنا برای اشاره به مرگ محسوب می شده :

ابن اسفندیار ص- 205 « اصفهبد فرو رفت » و همو ص-113 «سلطان سنجر فرو رفت».

در کتیبه ما شاهد نقش کاملاً دقیق و مثال زدنی پیشوند های BRA وfrod در متن کتیبه هستیم.

در این جا برای تکمیل معنی و تاکید بر وقوع فعل از پیشوند BRA استفاده شده که تقریباً با تمام صورتهای فعل و هم چنین پیشوند ها نظیر "فرو" که حرکت به سمت پائین را می رساند ترکیب و همواره قبل از پیشوند های دیگر می آید ودر متون بر جای مانده از آن دوران شاهدیم به حد افراط مورد استفاده قرار می گرفته است.[3]

ابوالگیلیabwlgyly ) ): در متن فارسی میانه این کنیه جایگزین معادل کوفی آن ابوالفوارس شده است.[4]

اساوره: جمع اسوار هست که به معنی فارس یا سوارکار است ولی ایرانیان تنها مرد دلاور و پهلوان را اسوار می گویند . (خوارزمی مفاتیح العلوم ص. 111)


چهرآزاد chzt )): حفظ شکل فارسی چهرزاد در کتیبه کوفی نشان از بومی بودن طراح داشته و یکسانی شکل حرف "م" در هر دو متن پهلوی و کوفی مشخص می کند طراحی هر دو توسط یک تن صورت گرفته است.

ستی، سته STH )): حروف(س ، ت) به وضوح در کتیبه قابل رویت بوده و حرف "ه" در تطبیق با حرف "ه" در کلمه چهرزاد بدست آمد. این کلمه در سریانی به معنای سیده بانو، خانم، مادر بزرگ است.

بنت موسی الکاظم (دهخدا و هم چنین تاریخ گزیده ص. 205) . ستی فاطمه که به قم مدفون است به معنای بانوی من، خانم من، و به عنوان احترام به زن خطاب می کنند برخی از امام زادگان موئث به این نام ملقب شده اند(فرهنگ معین).

سلیخورslyxwlw )): قرائت هرتسفلد "-v-r [‘-x] “ S-l-Y-به نظر منطقی می‌رسد اما در حد حدس و گمان من سلیان (sly>n) را از نظر می گذرانم و روی آن پافشاری نمی کنم.
« سلیان نام در عهد اکاسره پناه بطبرستان برد و بدین موضع که قلعه کیسلیان است خانه ساخت ».
(ابن اسفندیار ص- 82)

گاهشماری: تاریخ موجود در کتیبه کوفی دستور ساخت بنا را 413 ه.ق. مشخص کرده که قاعدتاً می‌بایستی بیانگر زمان اتمام عملیات ساختمانی باشد احتمالی که با مشاهده نحوء تاریخ گذاری در میل رادکان (407 - 411 ق./ مهرگان384 - 388) و گنبد قابوس (مهرگان- 375 ش و یا 13 تیر ماه؟) به فرضیه‌ای قابل دفاع تبدیل می شود.

بر اساس کتیبه پهلوی مرگ شهریار بن عباس بن شهریار در فروردین 390 روی داده: "از یکشنبه اول فروردین تا دو شنبه 30 فروردین390 = 4 ذیحجه 412 تا 4 محرم 413 =11 مارس تا 9 آوریل 1022."

و در سپندار مذ همان سال ساخت بنا به پایان رسیده است: "شنبه اول تا یکشنبه سی ام سپندارمذ 390 = 15 ذیقعده تا 14 ذیحجه 413= 9 فوریه تا 10مارس 1023."

احتمال قرائت شهریور به جای سپندارمذ منتفی نیست چرا که 5 تا 6 ماه زمان کمی برای ساخت چنین سازه ای محسوب نمی‌شود مدت زمان صرف شده چهار سال "باوندی 388- 384" جهت ساخت میل رادکان توسط ابوجعفر محمد بن وندرین که در آن جا تصریح شده عملیات ساختمانی در زمان حیات وی انجام گرفته خللی در برداشت کنونی وارد نمی کند، تداوم غیر عادی ساخت آن بنا بدون شک دلایل غیر فنی نظیر تنگنا سیاسی، مشکلات اقتصادی و یا حتی حساسیت بیش از حد در اعمال سلیقه از جانب کارفرما داشته است.

در مورد رفتار گاهشماری باوندی باید گفت: واقعه‌ای که بر اساس آن گاهشماری یزدگردی شکل گرفته در نقاط مختلف ایران دو مبداء متفاوت پیدا می کند در غالب مناطق مبداء گاهشماری نوروز تقویمی قبل از آن واقعه یعنی سه شنبه16 june 632 و در ناحیه مورد نظر ما این مبداء بر خلاف سایر نقاط در اولین نوروز تقویمی پس از آن واقعه یعنی چهار شنبه “16 june 633” قرار داده شده است.

در تقویم یولیانی سال " 632 "کبیسه بوده و بر اساس آن تقویم شروع سال ایرانی بعد از واقعه روز پنج شنبه"17 june 633 " است، اما این کبیسه در دستگاه گاه شماری مورد نظر ما اعمال نمی شود.

به عبارت دیگر مبداء گاهشماری مورد استفاده آل باوند یک سال یزدگردی یا 365 روز پس از گاهشماری یزدگردی است و به دلیل رفتار منحصر بفرد تقویم یزدگردی در شمردن ایام، رفتار دو تقویم دقیقاً یکسان بوده و تنها در مبداء با یکدیگر اختلاف دارند به عبارت دیگر:

چهارشنبه ( اول فروردین سال یکم باوندی = اول فروردین سال دوم یزدگردی) =june 16 633wed.

تاریخ فوق مبدء گاه شماری آل باوند بوده و من آن را به دانشمند فقید مری‌بویس"Mary boyce" تقدیم می کنم.

پس: یک شنبه (اول فروردین 390 سال باوندی = اول فروردین سال 391 یزدگردی)

تاکنون جز در گستره تحت نفوذ آل باوند و یا بطور دقیق تر در تاریخ گذاری میل رادکان و گنبذ لاجیم به نمونه دیگری از این گاه شماری بر نخورده ام.[5]
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۸/۱۲
محسن سرتاره لاجیمی

نظرات  (۱)

با سلام به سوادکوهی با غیرت از اینکه می خواهید لاجیم را جهانی کنید خیلی خوشحالم الهی همیشه یک سوادکوهی با تعصب بمانی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">